هدف این مطالعه بررسی سؤالات طیف لیکرت با دو ویکرد نظریه کلاسیک آزمون و نظریه سؤال پاسخ و قرار دادن نتایج این دو رویکرد در کنار یکدیگر و پاسخ به این سؤال "آیا نتایج این دو رویکرد همسو بوده یا اینکه در تضاد با یکدیگرند؟" است. روش پژوهش از نوع توصیفی و از حیث داده ها یک روش تحلیل ثانویه است. آزمودنی های مورد مطالعه در این پژوهش شامل 977 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه اول بودند که با حذف افراد در مرحله غربالگری داده ها، در نهایت تحلیل سؤالات برونگرایی بر روی اطلاعات 783 نفر آزمودنی، تحلیل سؤالات گشودگی بر روی اطلاعات 763 نفر آزمودنی و تحلیل سؤالات مسئولیت پذیری نیز بر روی اطلاعات 784 نفر آزمودنی انجام شد. ابزار پژوهش 3 خرده مقیاس برون-گرایی، گشودگی و مسئولیت پذیری آزمون شخصیت نئو بود. نتایج تحلیل های آماری نشان داد که هرچه همسانی درونی سؤالات بالاتر باشد نتایج دقیق تر و معتبرتری از مدل مدرج پاسخ به دست می آید و برای سؤالات با همسانی درونی پایین از طریق این مدل باید بسیار محتاط عمل کرد، زیرا ممکن است آستانه سؤالات را به صورت وارونه نشان داده یا ضریب تشخیص سؤالات را منفی یا مثبت کاذب نشان دهد. در مجموع کاربرد همزمان روش های مختلف تجزیه و تحلیل آماری به تحلیل بهتر و رسیدن به نتایج دقیق تر کمک خواهد کرد.